دست نوشته های شهید

بخش بعدی                                                                                   بخش قبلی
دست نوشته های شهید محمد مهدی جلیلی بهابادی (بخش چهاردهم)
مسافر کربلا
برادرم، وقتی به آنجا رسیدی، از آقا بپرس از این جا تا شهر خورشید چقدر مانده است؟
گامهایشان استوار و بیرقشان برقرار بر قله ایمان (رزمندگان اسلام).
ای خوزستان
و هم اینک، خوزستان، کعبه ای دیگر و رزم و پیکار حجی دیگر و رگبار گلوله ها، رجمی دیگر؛ رجم شیطان بزرگ و هم ازنابش.،!؟
ای خوزستان! عجب بزرگ و زیبایی، به بزرگی وزیبایی همه تاریخ، به بزرگی «کربلا و منی» به زیبایی (قربان) و (عاشورا) .
ای خوزستان سرزمین مسلسلها، چلچله ها، خمسه خمسه ها، سرزمین آهن و آتش، توپ و تفنگها، غرش اسبان آهنین، پرواز عقابهای آسمان، خاک تفتیده و خونین تو همی، یادآور خاک گرم و غمرنگ کربلاست.
ای خوزستان! سرزمین اشک، میعادگاه عاشقان، شهادت، دیده و آمال و آرزو، سرزمین منی، خاک پر گلوله وتوپ و تپانچه ات، یادآور سنگریزه های سرزمین منی است.
ای خوزستان سرزمین غرش و فریاد تکاوران، سرزمین پرصلابت و مردان آهنین؛ هم حماسه مقاومت رزم آوران دلیر، فریاد و رزم عاشورا است.
ای خوستان سرزمین آتش و خون، ایثار و ندا و از خود گذشتگی،
سرزمین شهادت
جان فدایی عاشقان شهادت در تو، یادآور رسم قربان سرزمین منی است.
ای خوزستان! ای که درخوزستانی، ای خلق کننده حماسه های ستیز؛
ای تاریخ ساز سرزمین خون و پیام
غرش کنان، چو جنگاوران «عاشورا» با آرزوی شهادت در کربلا و منی رگبار گلوله را، چلچله را، توپ و تپانچه را، بر ارتش کفر جهانی «شیطان بزرگ» آمریکا و بر جمع یارانش ببار
(الف- مشعل) {پیام انقلاب/ شماره 48/ ص 13}
حق پیروز است
ای دشمن ما در کلاس حسین (ع) درس خوانده ایم درس پیکار آشتی ناپذیری با باطل، با عده کم و با سلاح خون ما راه فدا کردن همه چیز حتی طفل شیرخواره رایاد گرفته ایم. ما آموخته ایم که وقتی دین محمد (ص) جز با کشته شدنمان بر پای نماند، سینه های خود را در مقابل رگبار گلوله های شما قرار دهیم.
ای دشمن، بیا و آب را بر رویمان ببند، نان را از ما ببر، هرچه میخواهی بکن، اما بدان که تسلیم نخواهیم شد.
ای دشمن، ما در مکتب تشیع سرخ راه نیک مردن را آموخته ایم. ما را از کشته شدن مترسان، که «شهادت» آرزوی بزرگ ماست.
ای دشمن، پرچم خونین قرآن در دست ماست و هر روزمان عاشوراست و هر زمینی برایمان کربلا.
آگاه باش که نه تنها برای آزادی خویش می جنگیم، بلکه برای آزادی همه انسانهای تحت ستم خواهیم جنگید، که مکتب ما جهانی است و رسالت ما نیز جهانی.
ای دشمن، هر چه نیرو داری به کار ببر، هرچه سلاح داری به کار گیر، اما بدان که ما سلاح ایمان به خدا در کف داریم، توکل بر او می کنیم و جز او از کسی هراسی به دل راه نمی دهیم.
ای دشمن، ما را وحشتی از نبرد نیست که زندگی امان عقیده است و جهاد در راه عقیده. ما از پای نمی نشینیم، آرام نمی گیریم، می خروشیم، می ستیزیم و مرگ را صمیمانه در آغوش می فشریم تا به انسانها زندگی بخشیم و درخت آزادی و عدالت را با خون خویش بارور سازیم
ای دشمن، بیهوده می پنداری که سیل خروشان خشم امت را از حرکت بازداری، بیهوده می پنداری که کوههای سخت و ثابت و استوار را در هم شکنی، خیالی خام در سر می پرورانی که صفهای آهنین و یکپارچه ما را متلاشی کنی.
ای دشمن، سازش نمی کنیم، تسلیم نمی شویم، می جنگیم تا آخرین نفر.
و ای دشمن، آخرین سخن ما این است که: آبروی خویش می ریزی و با دست خویش گور خویش می کنی و خود را به هلاکت می اندازی، زیرا که « حق پیروز است» (رضا استادی فتح آبادی).
(عروه الوثقی / شماره 14/ صفحه آخر).
اینان کیانند
اینان کیانند که این چنین، پیشانی بر خاک (سجده) می سایند و در برابر عظمت خدا، خاضعانه به سجده افتاده اند و خاشعانه به عبادت و بندگی او ایستاده اند.
اینها چه کسانی اند که این چنین پاک و مقدس، علیه پلیدی و زشتی به ستیز برخاسته اند؟!
اینها کیانند که چونان موج می خروشند و به سان صاعقه بر دشمن فرود می آیند و همچون کوه، استوارند و بمانند قله، بلند و سرفرازند.
اینان کسانی اند که خدا دوستشان می دارد.
اینها حماسه آفرینان تاریخ مبارزات اسلامند و ادامه دهندگان رسالت انبیاء!
اینان حزب الله هستند واز جنود خدا می باشند.
و کوتاه سخن اینکه به تعبیر علی(ع) اینها:
« شیران روزند و پارسایان شب!»
(سعید معزالدین)
(عروه الوثقی/ شماره 55/ صفحه آخر)

ثبت نظر:
نام و نام خانوادگی(اختیاری):
نظر شما:

نظرات بازدیدکنندگان:
نظری ثبت نشده است