دست نوشته های شهید

بخش بعدی                                                                                   بخش قبلی
دست نوشته های شهید محمد مهدی جلیلی بهابادی (بخش هشتم)
شهید
در میان معانی و مفاهیم اسلامی، کلمه شهید دارای یک قداست ویژه است، که اسلام برای آن قائل شده است و اگر کسی با بینش اسلامی؛ کلمه شهید را تلقی کند، می¬بیند که دور این کلمه را هاله از نور فرا گرفته است.
کسی که شهید می گردد و اسلام او را شهید می شناسد، به یکی از عالیترین مراتب و درجاتی، که اسلام برای بشر در نظر گرفته است، می رسد. قرآن مجید درباره شهدا با برداشت خاص بحث می کند و آنها زندگانی هستند در نزد پروردگارشان، و در آنجا از نعمتهای پروردگار متنعم هستند (آل عمران/ 169).
در اسلام وقتی می خواهند مقامی را خیلی بالا ببرند، می گویند: مقام این، مقام شهید است. چون مقام شهید در اسلام محرز است، و اگر بخواهند بگویند که کسی مقامش خیلی بالاست، می گویند، مقام این بامقام شهید برابر است.
مثلاً درباره « تحصیل علم» هنگامی که انگیزه دانشجو از جستجوی علم، کشف حقیقت باشد، و علم را وسیله منافع و مطامع شهوانی قرار ندهد، می گویند: اگر کسی طالب علم باشد و در حالیکه در جستجوی علم است از دنیا برود، مانند یک شهید از دنیا رفته است. یا هنگامی که میخواهند بگویند: کسب و کار، برای اداره کردن زندگی یک امر مقدس است، برای اینکه مردم دست از بیکاری و کلّ بر مردم بودن، بردارند، می گویند: « الکادّ لعیاله کالمجاهد فی سبیل الله» یعنی هر کس که خودش را به زحمت بیاندازد و به دنبال کسب و کار برود، اما انگیزه اش از این کار، انباشتن و ذخیره کردن نباشد، بلکه انگیزه اش احساس مسئولیت در برابر عائله و افراد خانواده اش باشد، مانند مجاهد در راه خداست. پس از نظر اسلام و در فرهنگ مسلمانان که با طرز تفکر اسلامی، فکر میکنند، کلمه شهید، یک کلمه بسیار نورانی و مقدسی است، که دیگر مفاهیم عالی اسلامی و انسانی را با آن می سنجند.
(ریشه شهادت جهاد است)
منطق اسلام درباره «جهاد» روشن است و آیات قرآن در این زمینه فوق العاده زیاد است، ولی ما میخواهیم تنها فراز کوتاهی که در «نهج البلاغه» پیرامون جهاد وارد شده است برای خوانندگان نقل کنیم. علی (ع) در یکی از خطبه های خود میفرماید: «انّ الجهاد باب من ابواب الجنه فتحه الله لخاصه اولیائه و هو لباس التقوی و درع الحصیه و جنته الوثیقه فمن ترکه رغبه عنه البسه الله لباس الذّل» ( جهاد دری از درهای بهشت است که خدا به روی هر کسی باز نمیکند، یعنی هر فردی لیاقت اینکه مجاهد در راه خدا باشد و به درجه رفیع شهادت نایل آید، ندارد. فقط افراد خاصی این لیاقت را دارند که مجاهد راه خدا باشند و این در بهشتی به روی آنها باز میشود) انها چه کسانی هستند؟
آنها اولیاء خاص خدا هستند.
آیا میدانید که چرا بهشت ، هشت در دارد؟ آیا برای این است که ازدحام نشود؟ آنجا که از این تزاحمها خبری نیست. بلکه برای این است که بهشت هم طبقاتی دارد و هر دری متناسب با طبقه ای از طبقات مردم است. درست است افراد زیادی به بهشت می روند، اما میان یک انسان بهشتی تا دیگر انسان بهشتی، تفاوت از زمین تا آسمان است. البته آنجا از این اختلافهای ظالمانه طبقاتی خبری نیست بلکه تفاوتهای انجا بر اساس نظامات بندگی خداست، چون در برابر مردم از نظر نظامات عبودیت در یک درجه نیستند و معنی ندارد که همه از یک در وارد شوند و در یک طبقه جای بگیرند و لذا بهشت هم دارای درجات و درهای متعدد است. یکی از این درهای بالا بالای بهشت، در مجاهدین است (باب الجهاد) خدا این در را به روی اولیای خودش باز میکند. آنگاه می فرماید: و هو لباس التقوی اگر جامه تقوی شنیده اید، جامه تقوی این است. روح تقوی به راستی و پاکی بر می گردد. بالاترین درجه تقوی، تقوای مجاهدین است. تقوای مجاهدین، تقوای پاک باختگی است. مجاهین ان پاک پاکها، و آن پاک باخته ها هستند، که هر چه دارند، در راه خدا داده اند و در طبق اخلاص خدا نهاده اند« ورع الله الحصینه» زره خدا شنیده اید زره خدا مجاهد است. روح مجاهده اگر ملت مسلمان دارای چنین روحی باشند، روحشان، روح مجاهده باشد، آنها زره الهی بر تن دارند و زره خدا را پوشیده اند. « و جنته الوثیقه» جهاد سپر محکم محکم خداست، سپری برای جلوگیری از تجاوز دشمن و صیانت سرزمینهای اسلامی، از هر نوع تجاوز « من ترکه رغبه عنه؛ البسه اله لباس الذلّ».
هرگاه ملتی از جهاد اعراض کنند، خدا هم جامه ذلت به تن آنها می پوشاند. عزّت اسلامی مقرون به جهاد است، اگر جهاد نبود پشت سرش ذلت است و بس پیامبر اکرم (ص) فرمود (الخیر کلّه فی اسلف و تحت ظلل السیف) اسلام دین قوت است، دین قدرت است، اسلام یگانه دینی است که پیروان خود را به کسب قوت و ایجاد قدرت دعوت میکند، پیامبر اکرم (ص) صریحاً میفرماید:
«تمام خیرها و تمام عزتها در زیر سایه شمشیر است».
اگر از ملتی روح مجاهده و سربازی را بگیرند، تمام خیرها و عزتها را از آنها گرفته اند. پیامبر اکرم (ص) در یک حدیث عجیب و پر معنی میفرماید: (من لم یغز و لم یحدث نفسه بالغز و مات و علی شعبه من النفاق» یعنی هر کس که جنگ نکرده باشد و لا اقل اندیشه جنگیدن و جهاد در راه خدا را در مغز خود نداشته باشد، چنین آدمی با نوعی نفاق، می میرد یعنی چنین آدمی نمیتواند یک مؤمن خالص باشد، اگر ته دلش را بشکافی، یک نوع نفاق در روح و وجود دارد. یعنی اسلام از جهاد و شهادت و آرزوی شهادت جدا نیست کسانی که با تربیت اسلامی، تربیت یافته بودند یکی از روحیاتشان «نشاط شهادت» بود! همواره آرزو میکردند که خدا شهادت را روزی انها بکند! در حالیکه آنها با دشمن میجنگیدند و صد در صد ازخودشان دفاع میکردند، از خدا می خواستند که شهادت روزی آنها بشود. از پیامبر میخواستند که درحق آنها دعا کند، تا شهادت نصیب آنها گردد. پدر و پسر با همدیگر مباحثه می کنند، پدر میگوید: من میروم به جهاد، پسر می گوید: من میروم! قرعه می کشند، به نام پسر در می آید، او می رود و در جنگ «بدر» شهید می شود. پدر پیر به خدمت رسول اکرم (ص) می آید و می گوید یا رسول الله : من پیر شده ام ولی آرزوی شهادت دارم، در حق من دعا کنید... پیامبر دعا می کند... جنگ احد پیش می آید و این مرد شهید می شود! پیر مرد دیگری که تصادفاً لنگ هم بود، اسلحه می پوشد و عازم میدان می شود، فامیلها جمع می شوند و جلوگیری می کنند، شکایت پیش پیامبر می آورد... پیامبر میفرماید : مانع نشوید این مرد «نشاط شهادت» دارد، آرزوی شهادت دارد. درست است که جهاد از وی برداشته شده، برایش واجب نیست، ولی حرام هم که نیست. خوشحال می شود و خودش رابه قلب لشکر می زند، سرانجام به آرزوی خود میرسد. پیشوای مجاهدان علی (ع) میفرماید: (لالف ضربه بالسیف، احبّ الیّ من میتته علی فراش). اگر هزار ضربت بر فرق من فرود آید که من به این وضع کشته بشوم، بهتر است که در بستر بیفتم و با یک بیماری بمیرم. تمام آرزویش این بود که خدا نکند که با اجل طبیعی از دنیا برود! مردن که بالاخره حق است، پس چرا با آن همه افتخار در راه خدا شهید نشوم. سرور شهیدان امام حسین (ع) در راه کربلا، اشعاری را می خواند که مضمون آن چینن است: ( اگر چه دنیا زیبا و دوست داشتنی است و آدم را به طرف خودش میکشد، اما پاداش الهی، از دنیا خیلی زیباتر است. و اگر مال دنیا را آخر کار باید گذاشت و رفت پس چرا در راه خدا انفاق نشود؟ و اگر بدنهایمان ساخته شده که آخر کار بمیرد، پس چرا در راه خدا با شمشیرها قطعه قطعه نشود؟)

ثبت نظر:
نام و نام خانوادگی(اختیاری):
نظر شما:

نظرات بازدیدکنندگان:
نظری ثبت نشده است