دست نوشته های شهید

بخش بعدی                                                                                   بخش قبلی
دست نوشته های شهید محمد مهدی جلیلی بهابادی (بخش هفدهم)
چون نباید بترسم نمی ترسم (شیخ محمد خیابانی)
می ترسم! این شرم آگین ترین اعترافی است که یک مرد بتواند در پیش وجدان خودش به زبان بیاورد ترس مرد را از همه شئون انسانی و مزایای فتوت عاری کرده، او را در اسفل مراتب مسکنت (فقر) با ادنی ترین حیوانات، همسنگ و همپایه قرار می دهد.
افراد ترسو، یعنی پیرمردان، زنان و پسران و دختران خائف و بی جرات، طبعاً یک هیأت اجتماعی، یک جماعت و یک ملّت ترسو بار می آورند. یک ملت ترسو به زودی در چنگال یک مستبد ستمگر گرفتار می آید.
برای گذاردن طوق رقیت و بندگی بر گردن بردبار یک ملت ترسو، بیدادگران تردست و فرعونهای بی رحم و مروت، با کمال آشنایی پیدا می شوند و باسهولت تمام بر مرام خود نائل میگردند.
آثار ترس در بنیه ملتها همچنین است، آنچه ترس در ابدان افراد به عرصه ظهور می آورد، در جماعتها نیز احداث و ایجاد کرده، قوای معنوی و اجتماعی را نیست و نابود می سازد.
یک ملّت را که درحدّ ذات خود، یک قوه عظیم مغلوبیّت ناپذیر است، به یک هیچی محض و یک عدم صرف مبدل می سازد.
ترس از بزرگترین دشمن تعالی و ترقی و تکامل و تجدد است.
ترس، خصم بی امان بشریت است.
جایی که ترس است، از فضایل و مزایای بشریت چیزی نیست.
اگر باید انسان بود، اگر لازم است، شرافت انسانیت داشت، نباید ترسید.
«نباید ترسید» باز واپسین درجه است که بتوان در آن حیثیت و شرافتی را از عوالم بشریت، هنوز نگهداری نمود.
ولی، نترسیدن کافی نیست، باید جرأت و شجاعت داشت، باید پردل بود!
آن چه را که ترس در تخریب اساس ملّیت، آزادی و بشریت به کار می برد، شجاعت در تشیید و تحکیم و در صیانت همان اساس به¬کار می اندازد (استوار کردن).
دو نوع شجاعت است: یک شجاعت مادی و یک شجاعت معنوی
شجاعت مادی عبارت از استحقار خطر و تهلکه است. که عالی ترین درجه آن را (استحقار موت) مینامیم؛ زیرا که «موت» اعظم خطرات است و هیچکس، هرگز دو مرتبه معروض آن خطر نخواهد شد. شجاعت مادی ملکه ای است که می توان اکتساب نمود و به واسطه ریاضت و ورزش بر مقدار آن افزود. به واسطه ورزش در شجاعت مادی، اعضای بدن ما، به اعتدال دائمی عادت می گیرند که در مقابل هر خطر کوچکی، از هر مهلکه معمولی، دچار اختلال و تزلزل نشوند.
شجاعت معنوی، عبارت از حاکمیت و تسلط مرد است نسبت به تمایلات و غرایز خود.
کسی که تابع هوی و هوس و تمایلات پست و به طور کلی محکوم نفس اماره خویشتن نیست، شجیع و جسور است.
اغلب اوقات نمی توان بر قوانین جابره طبیعت غلبه جست، ولی مردان توانا بر نفس خودشان فرمانفرمایی می کنند، زخم می خورند، خونشان می چکد، می میرند، ولی نمی ترسند و این گونه مرها شکست ناپذیر هستند. این شجاعت، یک فضیلت است، اثر عزم و اراده و جلوه یک تصمیم اختیاری است.
(چون نباید بترسم، نمی خواهم بترسم و نمیترسم).
این است قرار و تصمیم مرد شجیع و در مقابل این تصمیم، هیچ قوه ای از قوای معلوم بشری و طبیعتی، فائق و غالب نیست.
ملتهای دلیر باید شجاعت خودشان را در تأمین آسایش بشر و ترقی و تکامل دموکراسی به کار وا دارند، و نترسند
والسلام
7 آبان 63

ثبت نظر:
نام و نام خانوادگی(اختیاری):
نظر شما:

نظرات بازدیدکنندگان:
نظری ثبت نشده است