خاطرات شهید

بخش بعدی                                                                                   بخش قبلی
بخش سی و یکم خاطرات شهید محمد مهدی جلیلی بهابادی (به قلم خود شهید)
26 شهریور 1365
دیروز بعد از ظهر همراه ماشین خط بهاباد با دوست قدیمی سلیمان کمالی به همراه پسر خواهرش به بهاباد آمده و امروز عزیمت کردند.
از لحاظ نظامی هم امام (ع) درسهای جالبی به شیعیانش داده یک گروهان 72 نفر آن هم با آن شرایط که جنگ تن به تن بوده و پشتیبان هم نداشته روبروی لااقل یک لشکر دشمن ایستاده است و دست از هدف بر نداشته است و تمام تاکتیکهای معمول زمان را به کار برده (ازکندن خندق، میمنه و میسره و قلب داشتن و ...) و هر لحظه هم که امام (ع) شهید می داده چهره اش برافروخته تر میشده و درعزمش راسختر و دیگر درسها که امام به ما داده است.
*************************
27 شهریور 1365
3 نوع جنگی که حر کرده است: 1-مبارزه معمول  2- حملات پی در پی  3- جنگ جان نثاری ( به سیم آخر زدن و یقین به مرگ داشتن)
السنا علی الحق؟ اذا لانبالی ان نموت محقین ( اگر بناست در راه حق بمیریم ترسی از مرگ نداریم).
شهادت امام (ع) امکانات بالقوه جنگ با طواغیت را تبدیل به بالفعل کرد و از شیعه انقلابی ساخت که تا امروز جوشش دارد.
باید که قیام عاشورا و هدف امام (ع) برای مردم شکافته شود جا بیفتد و مراسم محرم و صفر و سینه زنی و ... باید در این راستا باشد.

*************************
28 شهریور 1365
مرگ واقعیتی است که موجود است مهم آنست که ما نوع مرگ را انتخاب کنیم (شهادت) یا مرگ بسراغمان بیاید.
ما نوع مرگ را انتخاب کرده ایم که همان شهادت است و الّا این مرگ است که به سراغ ما خواهد آمد و آن وقت است که تازه از خواب غفلت بیدار می شویم ولی دیگر چاره ای نیست.

ثبت نظر:
نام و نام خانوادگی(اختیاری):
نظر شما:

نظرات بازدیدکنندگان:
نظری ثبت نشده است